خواهران و برادران گرامی! این موضوع را از دقیق‌ترین موضوعاتی یافتم که زندگی مسلمانان را به شکل غالبی در بر می‌گیرد به ویژه در سطح خانواده‌ها، چون بسیاری از برادران گرامی نزد من از عدم توجه همسرشان به آنان شکایت کرده اند و شاید این کوتاهی باعث اختلافاتی بین زوجین گشته یا سبب روی آوردن مرد به زن دیگری اگر ایمانش ضعیف باشد می‌گردد. بیشترین شکوه‌هایی که در این هفته دریافت کرده‌ام از برادرانی است که می‌گویند: همسران آنها با وجودی که فعالیت‌های دینی و دعوی زیادی دارند ولی بزرگترین واجباتی که خداوند بر عهده آنها نهاده را اهمال می‌کنند.

قبل از هر چیزی چند قاعده اساسی را برای شما یاد آور می‌شوم 

اول اینکه جز خداوند کسی را نپرستد: وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون[ الذاریات/ 56]: من جنیان و انسان را جز برای عبادت نیافریده‌ام.

و: ان لا تعبدون الا الله[ هود/ 2] : جز خداوند کسی را نپرستید

و قاعده‌ايي که اهمیت آن کم نیست اين است که: خداوند جز آنگونه که مشروع است نباید پرستش شود پس چه انسانی می‌خواهد خارج از شرع خداوند او را پرستش نماید چون این پرستش و عبادت مردود می‌باشد. یکی از ائمه مشهور به نام خزیل بن عیاض می‌گوید: قطعا هرعمل صالحی پذیرفته نمی‌شود جز اینکه دو شرط را دارا باشد: اول اینکه خالصانه باشد دوم اینکه درست باشد، اگر این توهم در ما ایجاد شود که شخصی در انجام این کار مخلص است و فقط هدفش رضای خدای تبارک و تعالی است بی‌گمان اگر این عمل مطابق با سنت پیامبر نباشد مردود است چون کامل‌ترین خلق خداوند پیامبر( صل الله علیه و سلم) می‌باشد که از خود سخن نمی‌گوید جز اینکه برایش وحی شود. 

پس کسی که از این حدود فراتر رود یا از آن کوتاهی نماید یا از سنت‌های پیامبر می‌کاهد و یا اینکه به شکلی که جایز نیست به آن می‌افزاید که در این صورت خواسته یا ناخواسته پیامبر اکرم( صا الله علیه و سلم) را متهم گردانیده است چون خدای عز وجل می‌فرماید: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت نعمتی و رضیت لکم اسلام دینا[ مائده/ 3] یعنی همانا که من امروز دینم را برای شما کامل کردم و نعمتم را به شما به پایان رساندم و دین اسلام را برای شمابرگزیدم.

در اینجا من مثالی را یادآور می‌شوم، مثالی برجسته که این تفکر را روشن می‌سازد:

دو روز پیش مکالمه تلفنی دریافت کردم: زنی امسال می‌خواهد فریضه حج را به جای آورد و پیش‌تر نیز این فریضه را به جای آورده است و برای رفتن به حج باید یک عقد سوری با یک مرد بیگانه انجام دهد که به عنوان محرم با او باشد! زنی که مرد محرمی ندارد آیا مکلف به انجام حج است؟ نخیر این زن می‌خواهد انگونه که خودش دوست دارد خداوند را پرستش نماید؛ با قداست‌ترین عقد در زمین را به بازی گرفته است! چون مقدس‌ترین عقد روی زمین عقد زواج بین دو شخص است. یک عقد سوری بخاطر انجام یک حج که پیش‌تر حج اکبر انجام داده است می‌بندد! این خلاف شریعت است مانند این مثال ده‌ها و صدها شخص وجود دارد، حقیقت دین این است که قبل از هر چیزی جز برای خداوند عبادت ننماید و بعد از آن فقط آنگونه که در دایره شریعت هست عبادت نماید من مطلقا از زنی که خدا نشناس است و یا چیزی از شریعت نمی‌داند سخن نمی‌گویم از زنی که قرآن نمی‌خواند و راه رسیدن به خداوند را بلد نیست سخن نمی‌گویم بلکه از زن با نشاطی که به سوی خداوند دعوت می‌کند سخن می‌گویم ولی با وجود این به شکلی بسیار ظالمانه حق همسرش را پایمال و اهمال می‌کند بدون اینکه دلیل قانع کننده‌ی داشته باشد با وجودی که پیامبر( صَل الله عليه وسلم) عامه زنان را مخاطب قرار داده و می‌فرماید:( ای گروه زنان بدانید که اگر هر زنی همسرش را به شکلی نیکو راضی نماید همانند این است که در راه خدا جهاد کرده باشد)

چيز دردناكي كه در اينجا قابل بحث مي‌باشد اين است كه اين همسر روزي از زنش دور شده و روزي ديگر ممكن بود كه با زن بيگانه‌ي ديگري هم صحبت شده و از زن خود بي‌نياز گردد، و دلش را به درد آورد وقتي مي‌بيند چشم همسرش دنبال ديگري است و با ديگري ارتباط برقرار مي‌كند، مي‌ترسد همسرش را از دست بدهد، پس به خود و ظاهرش توجه كرده و همه‌ي حقوق همسرداري را ادا مي‌كند، اما به محض اينكه همسرش توبه‌ي نصوح كرده و از محرمات چشم پوشي مي‌كند و ديگر به زن بيگانه‌ايي توجه نمي‌كند و بر اين حالت نيك پايداري مي‌ورزد، زنش بار ديگر به او توجهي نمي‌كند! مثل اينكه مي‌داند همسرش ديگر بعد از محكم كردن پيوندش با خداوند باري ديگر به سراغ زن بيگانه‌ايي نمي‌رود، آيا اين پاداش راه و روش نيك گرفتن است؟! آيا اين پاداش مردي است كه توبه‌ي نصوح به درگاه خداوند انجام داده است؟! إهمال كردن حقوق همسرداري؟ زني كه با تلاوت قرآن، نماز شب، حجاب كامل، پرورش دختراني سالم به سوي خداوند دعوت مي‌كند اين همان زني است كه در انجام بزرگ‌ترين واجباتش كوتاهي مي‌ورزد كه آن نيز همسر نيكوكار و مؤمن و درستكارش مي‌باشد، اين مرد جز زنش چه كسي را دارد؟! جز زنش چه كسي از او حمايت مي‌كند؟! به نظر شما آيا اين رفتار باعث نارضايتي خداي متعال نمي‌گردد؟ هنگامي كه از او دور مي‌شد، به شكلي شگفت‌آور به او توجه مي‌كرد از ترس اينكه مبادا او را از دست دهد و هر چه در توانش بود را برايش انجام مي‌داد، اما به محض اينكه همسرش به سوي خداوند بازگشت و از همه‌ي زنان بيگانه چشم پوشي كرد، با خيالي آسوده همه‌ي واجباتش در امر همسر داري را فراموش كرد و همسرش به ويژه اگر جوان باشد كسي جز زنش را ندارد كه جوابگوي نيازهايش باشد، و مطمئن است كه همسرش مرتكب گناه نمي‌شود، پس اين رفتار زن نامشخص، غير قابل قبول، غير منطقي است و خداي عز وجل از آن راضي نيست.